بسم الله الرحمن الرحیم
القارعة ۩
ما القارعة ۩
و ما ادریك ما القارعة ۩
قارعه از مصدر «قرع» به معنی فال زدن، قماربازی كردن، اسب را پی كردن، دم یا گوش حیوانی را بریدن، چاه زدن، نقب زدن، چیزی را سوراخ كردن، بریدن هر چیزی، شكافتن هر چیزی، گوش كودك یا غلام یا كنیز را سوراخ كردن برای گذاشتن حلقه به علامت بندگی، خواندن هر چیزی، آواز خواندن، فریاد كشیدن، جنگ و غوغا و آشوب، فتنه شدن اعم از فردی و جمعی، به زحمت افتادن و دیگری یا دیگران را به زحمت انداختن، مواقعه، جور و بیداد، به دادگاه كشاندن، دادخواهی كردن، شهادت خواستن، احضار شهود درجایگاه ویژه، خوردن، خوردنی، قسم خوردن به دروغ، گواهی دادن به دروغ در دادگاه، جرم خود را انكار كردن، خودبینی و خودپرستی، كچلی، طاسی سر، طاس شدن پیشانی، خانه و كاشانه، آشیانه، مأوای ابدی، گور و مزار، گورستان بزرگ، قیامت [اعم از صغری و كبری و وسطی و فردی و جمعی و...] زلزله شدید و خسارتبار و غیر قابل جبران، طوفان شدیدی كه همه كشتیهای بزرگ را در هم بشكند، سر كسی را با سنگ خرد كردن، آتش زدن، اصابت كردن تیر به نشانه، در زدن، خطر، به یاد آوردن، دوزخ، بر زمین زدن كسی یا چیزی، غالب شدن، پوست حیوان یا انسانی را كندن، كسی یا گروهی را در آتش سوزاندن، كسب كردن، به دست آوردن هر چیزی، فایده بردن، معاملهای كه در آن سود حرام یا حلال برده شود، دیوانِ عالی ملأ اعلی [رستاخیز بیپایان و ابدی ایزدیان و آسمانیان كه پیش از نابودی زمینها و آسمانهای جهان مادی فرا میرسد و... و ما القارعة؟ بگذریم! لا اله الا الله] یكی از القاب و عناوین حضرت مولی الموحدین امیر المؤمنین -ارواح الاولین و الآخرین له الفدا- یكی از تجلیات حضرت كلمة الله العلیا سیدة الاولین و الآخرین -روحی فداء لثراك نعالها حتی ابد الابدین- كه در تمام ثانیهها و دقایق و ساعات و هفتهها و ماهها و سالها و قرون و اعصار و ادوار و اكوار و عوالم و برازخ و اسماء و اسماء الحسنی، جاری و ساریست و همواره به دو وجه آشكار میشود: غضب و رضا [ان الله یغضب لغضب الفاطمة و یرضی لرضاها] خشم سارا (بنت هاران) -سلام الله علیها بر... الخ، قربانی كردن، ذبح كردن حیوانات اهلی، ذبح فرزندان در راه حق تعالی یا در پیشگاه بتان -این رسم با ظهور قوچ (مظهر حضرت ایندر -علیه السلام) در برابر حضرات برهما -علیه السلام- برافتاد، ختنه كردن بظر به علامت تسلیم شدن در برابر خدای حضرت شموئیل -علیه السلام، ختنه كردن پوست حشفه (غلفه) به نشانه سر سپردگی به حضرت ایندر -علیه السلام- و آمادگی برای جان سپاری در هر لحظه و هر زمانی كه خداوندگار (خلیفة الله) فرمان بدهد. چیزی را ساختن و از آن چیز آسیب دیدن، وسایط و ابزاری تدارك دیدن برای مبارزه با حق -تعالی و تقدس- و توسط همانها از پای در آمدن، وبال پشهای كه نمرود را از پای در آورد. سنگریزهای كه حضرت ذات یار داوود -علیه السلام- را به فرمان روح القدس -علیه السلام- مورد خطاب قرار داد و جالوت لعین را در نبرد از پای درآورد. پیروزی موسی بن عمران -علیهما السلام- بر واپسین فرعون كه از هو الحق زدن ربانی اسلاف خویش به انا الحق نفسانی زدن گرفتار آمده بود. خشنودی حضرت سارا بنت هاران -علیهما السلام- از بشارت جبرائیل -علیه السلام- به تولد اسحاق -علیه السلام. فراهم آوردن بنی اسرائیل (بنی یعقوب -علیهم السلام) گرداگرد برادر صدیق خویش و رهایی آل اسحق -علیهم السلام- از عسرت. شادی و جشن بنو عمران -علیه السلام- پس از نابودی سامری و سامریپرستان، پیروزی شعیب -علیه السلام- و رسیدن آل عمران -علیهم السلام- به ارض موعود، معراج مریم بنت عمران -علیها السلام- و بازگشتن عیسی بن مریم -علیهم السلام- از فلك چهارم، فرود آمدن ادریس و الیاس -علیهم السلام، ظهور موسی و هارون -علیهم السلام، معراج موسی بن عمران -علیه السلام، معراج هارون -علیه السلام، ظهور قیامت خفی با شهادت و معراج حضرت شبّر -علیه السلام، ظهور قیامت جلی با شهادت حضرت شبیر و یارانش -علیهم السلام، كربلای عظمی، ظهور حضرت بنیامین -علیه الصلوة و السلام- و وحدت كلمه آل ابراهیم -علیهم السلام- در تمامی جهان و غلبه ملت ابراهیم خلیل الرحمن -علیه الصلوة و السلام- بر جهان و جهانیان، ظهور كربلای اعظم با رجعت حضرت شبیر و یارانش -علیهم الصلوة و السلام- و تداوم انقلاب جهانی آل عمران -علیهم السلام- و فتح هندوستان. شهادت حضرت شبیر و ظهور حضرت شبّر و بر پا شدن قیامت كبری به فرمان حضرت هارون بن عمران -روحی لهم الفدا- و ظهور صراط و میزان و پایان گرفتن مهلت زمین و زمینیان و در افتادن شیاطین جن و انس به دوزخ و رفتن اهل ایمان به فردوس.
• • •
آنچه گفته شد خلاصهایست از معنی قارعه و اما برای توضیح برخی نكات عرض میشود كه: برهما برابر است با ابراهام در فارسی كیانی و ابراهیم عبری و افرائیم به قبطی و... -علیه السلام، ایندر یا ایندرا برابر است با ایگدر به مغولی كه معادل با حضرت داوود نبی در دُور نبوت و حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا -روحی له الفدا- در دُور ولایت و امامت است. ایندر فرمانروای بهشت هشتم و پادشاه فرشتگان است و هشتمین رودر (تجلی، امام، جانشین) از رودرهای دوازده گانه كه نخستین آنان جناب ویشنو -روحی له الفداست و واپسین آنان حضرت كریشنای دهم -علیه الصلوة و السلام.
یك دهان خواهم به پهنای فلك تا بگویم وصف آن رشك ملك
برای فهم دیگر رموز بسنده است كسی به درگاه حضرت سادس الاسماء الحُسنی [جناب جارِ مستجیر عمران -علیه الصلوة و السلام- در نزد دانایان امت كلیم الله و امت روح الله و امت حبیب الله -علیهم السلام- و حضرت واسادوا -علیه السلام- در نزد برهمائیان هند و حضرت كروسوس -علیه السلام- در نزد دانایان روم باستان و...] پناه ببرد، والسلام.
• • •
و اما حاصل سخن دراز كردن این است كه بنده وقتی عرض میكنم تكنولوژی متضمن قارعه است نظر به این كلام الهی دارم: «و لایزال الذین كفروا تصیبهم بما صنعوا قارعة أو تحل قریباً من دارهم حتی یأتی وعد الله إن الله لا یخلف المیعاد» (سوره مباركه رعد، بخشی از آیه شریفه 31). كافیست بدانیم كه میعاد بنا بر اخبار و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت -علیهم السلام- به معنی قیامت صغری و ظهور موعود امم حضرت قائم دائم –ارواحنا له الفداست، تا مطلب دستگیرمان شود، ان شاء الله الرحمن. حال در تأیید مدعای خود از قارعه كه بنا بر اعتقاد بنده مستمر و مداوم است، خواننده محترم را به سوره مباركه «الحاقة» ارجاع میدهم، در این سوره گرامی از قارعه و دروغ شمرندگان آن چنین یاد شده است: «كذبت ثمود و عاد بالقارعه ۩ فأما ثمود فأهلكوا بالطاغیة ۩ و أما عاد فاهلكو بریحٍ صرصرٍ عاتیه ۩ سخّرها علیهم سبع لیالٍ و ثمانیة أیامٍ حسوماً فتری القوم فیها صرعی كأنهم إعجاز نخلٍ خاویة ۩ فهل تری لهم من باقیه ۩ و جآء فرعون...» الی پایان سوره مباركه. بسنده است در این سوره عزیز تأمل كنیم تا دریابیم كه نه تنها قوم ثمود و قوم عاد، بلكه فرعون و قومش و به فرجام، مردمانِ واپسین دور از ادوار آخر الزمان با قارعه خداوندی از بین رفتهاند و خواهند رفت، به هر حال قارعه برای كافران حسرت و برای مومنان حق الیقین است، زیرا كافر به سوی غضب الله الرحمن رهسپار است و مومن به سوی رضای وی -جل و علا.
قارعه عذاب واقع است و رحمت محتوم. آنجا كه «عذاب واقع» است به تعبیر سوره مباركه «المعارج» (سوره پیش از الحاقه) برای كفار است و دفعكنندهای ندارد، زیرا خداوند ذی المعارج آن را پی افكنده كه رسیدن به رضای حضرتش پنجاه هزار سال صوری و ظاهری (این جهانی) به طول میانجامد. البته به قول حضرت ختمی مرتبت -علیه الصلوة و السلام- برخی از اهل ایمان با دو ركعت نماز خالصانه پنجاه هزار سال را پشت سر میگذارند، لیك این گروه فئه قلیلهاند كه به لطف حضرت حق -جل و علا- به حقیقت «الصلوة معراج المؤمن» نائل میشوند و به غایت و حاقِ «المؤمن مرآة المومن» میرسند؛ به هر حال كفار قارعه را محال و بعید میانگارند (إنهم یرونه بعیدا) اما اهل ایمان آن را محتوم و قطعی و یقینی میدانند (و نراه قریبا). فراموش نفرمایید كه قارعه وجوه گوناگون دارد (فردی، جمعی، جزئی، كلی، ملكی، ملكوتی) و این وجوه گوناگون در سیر مرتبت عمده (صغری، وسطی، كبری) ظهور كرده و میكنند تا آن گاه كه نوبت به قیامت عظمی و دیوان (دادگاه) ملأ اعلی برسد. مطالعه سوره مباركه المعارج، مخاطب محترم را در فهم دقیقتر وجوه و مراتب قارعه (عذاب واقع) یاری خواهد كرد.
قارعه (عذاب واقع) بارها به صورت جزئی (در میان امم مختلف) و چند بار به صورت كلی و جهانی اتفاق افتاده كه در دور نبوت، طوفان جهانگیری كه به دعای حضرت نوح -علیه الصلوة و السلام- پیش آمد یكی از نمونههای آن است (سوره نوح -علیه السلام- پس از سوره مباركه المعارج قرار دارد، مخاطب محترم میتواند با مراجعه به این سوره عزیز مطلب را دقیقتر متوجه شود). در این سوره و در دیگر سورههای كلام الهی متوجه میشویم كه گاهی مال و ولد موجب قارعه میشوند و كفار با غره شدن به فراوانی عِده (اولاد) و عُده (مال و امكانات) سر به طغیان بر میدارند (نوح -علیه السلام- آیه 21 و 22 و 23) و صورت غالب مردم را گمراه میكنند و خود نیز با گناهان روزافزون به گمراهی بیشتر دچار شده و پیشاپیش روانه دوزخ میشوند (همان سوره آیه 24 و 25).
چرا قارعه (عذاب واقع و محتوم) پیش میآید؟ پاسخ این پرسش را در نفرین (دعای بد، دادخواهی، تفیر چپ) حضرت نوح -علیه السلام- میتوان یافت: «و قال نوح رب لا تذر علی الارض من الكافرین دیّارا ۩ إنك إن تذرهم یُضلوا عبادك و لایلدوا إلا فاجراً كفارا ۩». آیا كفار روزگار ما جز این كه بندگان خداوند تبارك و تعالی را گمراه كنند و فاجران ناسپاس به دنیا بیاورند، خاصیت دیگری هم دارند؟ خیر! بنابراین طوفان دیگری در انتظار آنهاست كه مشتمل بر موت اسود و موت اصفر و موت احمر است، ولی آن گروه اندكشماری كه علیرغم بیهنری فاجران ناسپاس، هنر هنرهای ایزدی و آسمانی (ایمان) را به لطف حضرت حق -جل و علا- پیشه كردهاند، همچون آبا و اجداد باستانی خود كه سوار بر كشتی، طوفان را پشت سر نهادند، نجات پیدا میكنند.
نوشته یوسفعلی میرشکاک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر