صفحات

۱۳۸۸ تیر ۲۰, شنبه

انسان و تکنولوژی

انسان-و-تکنولوژي نوشته یوسف‌علی میرشکاک     

اكنون می‌دانیم كه از تكنولوژی و تقدیر تكنولوژیك نه گریزی هست و نه گزیری. و می‌دانیم كه این تقدیر -چه آن را رحمانی بینگاریم چه شیطانی- فرا روی بشریت گسترده است و بشر امروز جز در همین ساحت متوطن نیست. می‌دانیم كه این ساحت بر دیگر ساحات غلبه كرده و هر آنچه را با خود سازگار نمی‌بیند حذف می‌كند. می‌دانیم كه جنگیدن با تكنولوژی محال است و تمام وجوه هستی انسان كنونی، به تكنولوژی و تقدیر تكنیك بستگی تام و تمام پیدا كرده­اند و... اما هنوز نمی‌توانیم باور كنیم كه آینده یك‌سره در اختیار تقدیر تكنولوژی باشد و هنوز گمان می‌بریم سازنده تكنیك انسان است و كنترل آن را در دست دارد. اما دیر زمانی‌ست كه دیگر چنین نیست. امروز این تكنیك است كه بشر را سامان می‌دهد و راه می‌برد و آموزگار اوست. منش و بینش بشر كنونی را تكنولوژی رقم می‌زند. نه تنها مناسبات معیشتی انسان یك‌سره در قلمرو تكنیك است، بلكه اخلاق او روز به روز تكنیكی‌تر می‌شود و تمام شئون عاطفی او دگرگون و با تمدن تكنیكی سازگار شده است. بشر امروز ناچاری و حقارت خود را دریافته است ولی گمان می‌برد با داشتن سهم بیشتری از امكانات تكنیكی نجات پیدا خواهد كرد. تنها عرصه‌هایی كه هنوز كاملاً به تصرف تقدیر تكنولوژیك درنیامده، غرایز ابتدایی بشرند، ولی در همین عرصه‌ها نیز بشر برای رفع و دفع غرایز خود، تكنیكی می‌اندیشد. فی ­المثل غریزه جنسی را نیز نوعی گرسنگی به حساب می‌آورد نه سرشتی كه مدار بسیاری از عواطف عمیق باشد. در یك كلام، بشر جدیدی در حال ظهور است؛ بشری برآمده از تكنیك و سر سپرده به آن، اما این ظهور چون نسل به نسل تشدید می­شود، محسوس نیست. البته اهل تفكر آن را به خوبی حس می­كنند و پیرامون آن می­اندیشند، اما از كسی كاری ساخته نیست. زیرا امكان انتزاع وجود بشر از تقدیر تكنیكی وجود ندارد. مهم و صد البته دهشتناك این است كه ما نیز روز به روز به سوی این یگانگی با تكنیك و تقدیر تكنیكی پیش می­رویم بی‌آنكه كاری از ما ساخته باشد. ما در ساختن و پیش آوردن تكنولوژی و غلبه بخشیدن به تقدیر تكنیك مداخله­ای نداشته­ایم. ساحت ما ساحت ایمان بوده است. اما امروز ناخواسته در ساحت تقدیر تكنولوژیك مستقر هستیم و شاهدیم كه به طور مستمر، برج و باروهای ایمان در عرصه­های مختلف فرو می­ریزند، بی‌آنكه بتوان آن‌ها را از نو بنیاد كرد. به راستی چگونه انسانی در حال سر برآوردن است؟ و چنین انسانی كه فارغ از هر گونه التزام به ایمان به حوائج تكنیكی خود می­اندیشد با ما چه نسبتی دارد كه از طرفی نگران ایمان و نحوه حیات وی بر بسیط خاك هستیم و از طرفی ظهور و انتشار او ما را مضطرب می­كند؟ ما طرحی گاه واضح و گاه كم‌رنگ از این انسان عجیب و غریب –انسان تكنولوژیك- در خود می­بینیم و دستپاچه و هراسان می­شویم. دشوار است كه بگوییم چنین موجودی با ما از چه بابتی شبیه خواهد بود، اما از هم‌اكنون می­دانیم كه این موجود در ساحت ایمان به سر نخواهد برد یا لااقل ایمان این موجودِ تكنولوژیك شباهتی به ایمان ما نخواهد داشت. معلوم نیست این پدیده حیرت­انگیز با مواریث دینی و معنوی چه راهی در پیش خواهد گرفت. اما مسلم است كه فرصت پرداختن به این عوالم را ندارد و چه بسا كه چنین ساحاتی با این عنوان كه سودی ندارند و در زیست الكترونیكی و تكنیكی مثمر ثمر نیستند یك‌سره حذف و به حاشیه رانده شوند. از هم‌اكنون معلوم است كه اخلاق به معنایی كه بشر تا كنون شناخته و با آن سر و كار داشته در زندگی انسان الكترونیك آینده هیچ شأنی نخواهد داشت و عواطف یكی پس از دیگری ناپدید خواهند شد. هنر هم‌اكنون مغلوب تبلیغات است و تكاپوی ناچیز هنرمندانِ وفادار مانده به ساحت ایمان، از عهده تصرف در عقل و نفس تكنولوژیك برنمی­آید و این وضع نشان می­دهد كه در آینده هنر نیز از دایره زندگی بشر به بیرون رانده می­شود. اگر هم چنین نشود بدون هیچ شك و شبهه­ای هنر و هنرمند در خدمت تام و تمام تقدیر تكنولوژیك درآمده و از ساحت معنا خارج می­شوند. این سرنوشت در انتظار شعر و ادبیات و دیگر قلمروهای فرهنگ نیز هست و هر اندازه رسانه­های الكترونیكی و میكروالكترونیكیِ فراگیر قدرت بیشتری پیدا كنند، فرهنگ به معنایی كه ما می­شناسیم یا محدودتر می­شود یا به تصرف تقدیر تكنیك گردن نهاده و بسط و گسترش آن را به عنوان غایت خود می‌پذیرد و به عبارت دیگر قلمرو خود را به تكنولوژی وامی­گذارد.

• • •

به هر حال تمدن آینده یك‌سره تمدن صورت است و جز صورت، معنایی مطرح نخواهد بود تا بگوییم میان فلان صورت و بهمان معنا دیالوگ یا چالش برقرار است. صورت به معنای گسترده و عام و شامل به جای هر گونه معنا خواهد نشست و تمام وجوه باطنی و معنوی انسان به صورت تقلیل خواهند یافت و انسان نیز صورتی تكنیكی خواهد بود در كنار دیگر صور تكنولوژیك بی‌آنكه نگران هیچ گونه تقدیری باشد جز تأمین حوائج خود. این كه حكومت­ها چگونه حكومت­هایی خواهند بود، چندان پرسش دشواری نیست. هم‌اكنون حكومت­ها كم و بیش به یكدیگر شبیه­اند و همه در راستای توسعه تكنیك و رسوخ هر چه بیشتر تقدیر تكنولوژیك تكاپو می­كنند، مسلماً آن گاه كه این تقدیر تمام انسان‌ها را در یك تراز مستقر كند و اخلاق -یا بهتر بگوییم فقدان اخلاق- نهایی بر جهان سیطره پیدا كند، یا حكومت­های منطقه­ای و قاره­ای خواهیم داشت یا حكومتی واحد و جهانی كه انسان میكروالكترونیك را بر اساس لیاقت­های ویژه تكنیكی درجه­بندی كرده و حوائج او را بطور جمعی برطرف خواهند كرد. ممكن است گفته شود این گونه احتمالات زیاده از حد نومیدانه و حتی انتزاعی‌ست. بنده چنین اعتراضی را می­پذیرم، اما احتمال نمی­دهم كه صورت دیگری از حكومت تكنولوژیك متصور باشد. حتی اگر كشورهای جهان به همین صورت فعلی باقی بمانند و مرزها در قاره­های مختلف فرو نریزد، باز هم جز این كه متحمل حكومت­های خودكامه تكنولوژیك باشند، فرجام دیگری نخواهند داشت. خودكامگی در ذات تكنولوژی نهفته است وگرنه منابع و درآمدهای ملی اغلب كشورها هم­اكنون برای تأمین رفاه اجتماعی آن­ها كافی­ست. ولی از آنجا كه می­توان با تكیه بر مظاهر تكنیكی و در پناه قهر تكنیك نسبت به كم و كیف زندگی اغلب طبقات فرودست بی­اعتنا ماند، بیشتر حكومت­ها ترجیح می­دهند كه قدرت خود را با اختصاص دادن منابع ثروت به خود و وابستگان خود و هزینه كردن آن­ها در راه حفظ حكومت تا واپسین لحظات بحران، پیش ببرند و به جای حل بحران­ها، بر امواج ناشی از آنها سوار باشند. مسلماً میراث شوم حكومت­های فعلی جهان در پناه سیطره تكنیك به آیندگان آن­ها یعنی خودكامگان آینده خواهد رسید كه هر عنوانی داشته باشند ماهیتاً تفاوتی نخواهند داشت و جز این كه به تقدیر تكنولوژیك گردن بگذارند و در بسط و گسترشِ خودكامگی تكنیكی بكوشند، راهی ندارند. ممكن است گفته شود تا رسیدن به چنین ورطه­ای چند دهه یا شاید هم یك قرن باقی مانده است. بی­شك چنین است، اما این فرصت، فرصتی نیست كه در ضمن آن بتوان از تقدیر تكنولوژیك سرپیچی كرد یا از آن انصراف داد. تمام كشورها، تمام حكومت­ها و تمام مردم جهان ناگزیر از ادامه دادن راهی هستند كه با انقلاب صنعتی شروع و با قرن بیستم در سراسر جهان فراگیر شد. ما نیز در این میان استثنا نیستیم و سال­هاست كه خواسته و ناخواسته در همین راه -كه برای همه غیرقابل بازگشت است- قدم نهاده یا بهتر بگویم از بیم عقب نیفتادن از قافله تمدن -با تقدیر تكنولوژیك همراه شده­ایم و همچنان با توابع تمدن تكنیكی كجدار و مریز رفتار می­كنیم. به عبارت دیگر سال­هاست توقع داریم كه از مزایای تمدن تكنیكی بهره­مند باشیم و از مضار این تمدن در امان. و شگفت­آور اینكه علی­رغم وقوف به غلبه مضار بر مزایا، هنوز به خود نیامده­ایم تا اگر نمی­توانیم خود را بیرون از دایره تقدیر تكنولوژیك ارزیابی كنیم؛ لااقل همچون غرب كه در این تقدیر پیشرو و مقتدای ماست، این راه ناگزیر را با خودآگاهی ادامه بدهیم. به هر حال مشكل در كشورهای اسلامی و متعلق به سنن دینی، مضاعف است و تا مدت­ها كشاكش سنت و تقدیر سنتی و تكنیكی در این كشورها ادامه خواهد داشت و ریزش مداوم سنت از یك سو و تعمیق سوءاخلاق تكنیكی از سوی دیگر، بر بحران­های گوناگون این گونه كشورها خواهد افزود بی­آنكه راه حلی یافت شود. البته در ساحت «معافیت از تفكر» به نظر خواهد رسید كه رویكرد به سنن معنوی و دینی حتی در تقدیر تكنولوژیك میسر است، اما «تفكر آماده­گر» نشان می­دهد كه چنین رویكردهایی همواره بر سطح می­لغزد و از حدود اخلاق فردی فراتر نمی­رود، زیرا تكنیك عمق را به تصرف درآورده و «معیشت مدرن» بر تمام وجوه و شئون جوامع سنتی حاكم شده است. اگر روی آوردن به اقتصاد دینی فی­ المثل به سادگی پوشش دینی (حجاب) بود، شاید ما در دهه­های آینده سخن خود را در دهان تكنیك می­نهادیم (در جوهر آن رسوخ می­كردیم) اما هم­اكنون این تكنولوژی­ست كه در تمام عرصه­ها سخن خود را در دهان ما می­گذارد و تتمه تعلق ما به دین و معنویت و آداب و سنن دینی و معنوی را به تصرف خود درآورده و ما را به پیش می­راند بی­آنكه مجال توقف و تأمل به ما بدهد. با ژرف نگریستن در اقتضائات تمدن تكنولوژیك درمی­یابیم كه دانای آلمان (هیدگر) در چه دهشت و حیرت شگرفی از مواجهه با تقدیر تكنیك به سر می­برد كه می­فرمود: «تنها خدا، خدا، خدایی­ست كه می­تواند ما را نجات بدهد.»

ای‌ دل! بیا كه تا به پناه خدا رویم   زآنچ آستین كوته و دست دراز كرد

۱ نظر:

  1. دیدهء بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش/ زین دلیریها که من در کنج خلوت میکنم
    حافظم در محفل و دردی کشم در مجلسی/ بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت میکنم

    پاسخحذف