صفحات

۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

دیالوگ: «تو فکر می‌کنی باید کاری بکنی؟»

« قبلی

ديالوگ-2 - بستگی داره.

- به چی بستگی داره؟

- ببین، این که چقدر سختی بکشی به این بستگی داره که چقدر زنده باشی. می‌دونی منظورم چیه؟ کسایی که زنده‌ترن، کسایی که این دنیا کمتر اونا رو قورت داده، می‌دونی، کسایی که هنوز به «اصل‌ها» نزدیک‌ترن، این آدما بیشتر سختی می‌کشن، چون مقاومت می‌کنن. مقاومت کردن نشانه زنده بودنه.

- منظورت «کودک درون»و ایناست؟

- اینم یک تعبیرشه. اما نمی‌خوام ازین تعبیر استفاده کنم. این کودک درونو اینقدر استفاده کرده‌ن که به لجن کشیدنش. من به «زنده بودن» یک جور شعور به دست اومده از تجربه زندگی رو هم اضافه می‌کنم که توی تعبیر «کودک درون» نیست. خلاصه می‌خوام بگم اگه سختی می‌کشی بدون که بر خلاف بقیه «هنوز زنده‌ای».

- اتفاقاً می‌خوام بگم «زنده نیستم». یا لااقل به اون اندازه که تو فکر می‌کنی زنده نیستم. کسی که درد می‌کشه باید بتونه «کاری» بکنه و اگه نتونه کاری بکنه بیشتر درد می‌کشه و به زعم من بیشتر «می‌میره». درست؟ باید یه جوری خودشو خلاص کنه، می‌فهمی؟ وگرنه نمی‌شه بهش گفت «زنده»؛ حالا هر چقدر هم این «حساسیت اصیل»ش –به قول تو- ستایش برانگیز باشه.

- تو فکر می‌کنی باید کاری بکنی؟

- تو فکر می‌کنی نباید کاری بکنم؟ وقتی استخونات داره زیر یه چرخ بزرگ و نفهم و دست‌نیافتنی به اسم دنیا خرد می‌شه تو فکر می‌کنی نباید کاری بکنم؟

- چه کار می‌کنی؟

ادامه دارد

۳ نظر:

  1. من که تموم عمر هی زجر کشیدم و به نظرم یه روز خوب نداشتم تعبیرش چیه؟ وب من دوباره درست شد و من هستم تا روزی که زنده هستم.
    www.eshaareh1.wordpress.com

    پاسخحذف
  2. به نظر من هم باید کاری بکنی. چیزی که به نظرم میرسه نوشتن درباره ی احساس هاست. به نظرم ما به دنیا اومدیم که لذت ببریم از زندگی. اگه سختی میکشیم یعنی هنوز چیزی هست که یاد نگرفتیمش.

    عبارت "سختی کشیدن" کلی ه، اگه بشکونیش به کلمات "ریز تر" ازش ممکنه کلید هایی درباره ی اینکه چه کاری تو این مرحله مفید خواهد بود دربیاد.

    پاسخحذف
  3. به گفتار ادامه می دم،چاک خورده در مقابل دیگری،که وجودش متجلی می کند گفتار را.در جایگاه عاملیت ،هرچند چاک خورده،دیگری را به چالش می کشم.اما نا امید

    پاسخحذف