صفحات

۱۳۸۷ اسفند ۲۳, جمعه

کودک و هیولا


می‌تونم در زشت‌ترین چیزها بهترین باشم. می‌تونم یک هیولا باشم با صورتی از یک بچه. هیولایی که شک کسی رو برنمی‌انگیزه. من غیر انسانی شده‌م. هیولایی شده‌م با سر کودک، بدن کودک، دست‌ها و پاهای کودک اما با دلی وحشتناک، بی‌شکل، ناشناس و غیر انسانی. با مغزی انباشته از خاطره‌های پراکنده، غرورهای رنگ باخته و در عین حال پر از گزافه‌گویی، بلندپروازی و به طرز ساده‌لوحانه‌ای خوشحال، انگار بچه‌ای که توی جنگل گم شده و شیرینی توی دستشه. من کودکیم با دل هیولا.

آه اگه زمانی زنده باشم عمیق‌ترین اخلاص‌مو نثار اونایی می‌کنم که نه کودکی باشند با دل کودک و نه مثل من کودکی با دل هیولا بلکه هیولاهایی باشن با دل کودک.

__________________________________________________________
عکس: هیولای فرانکشتین ساخته جیمز ویل 1931 با بازی بوریس کارلوف. داستان آدمکی ساخته دست بشر که احساسات انسانی پیدا می
کنه.

۹ نظر:

  1. فیلمو ندیدم ولی شاید این تاثیر عمیق یه فیلم باشه !
    من با اجازتون شما رو پیوند کردم در بلاگم

    پاسخحذف
  2. یاد مجموعه ی هپی تری فرندز افتادم!!

    پاسخحذف
  3. موضوع فیلم جالبه .
    یه هیولا یه احساسات انسانی پیدا میکنه .
    ولی ما ادما...

    پاسخحذف
  4. بله به خدا که منم همین طورم

    پاسخحذف
  5. سر ارادت ما وآستان حضرت دوست...
    که هرچه بر سر ما می رود، ارادت اوست...

    پاسخحذف
  6. نیازی به دیدن فیلم نیست.این روزها همه هیولاهایی شدن در لباس انسان حالا پیر یا جوان.

    پاسخحذف