صفحات

۱۳۸۹ مهر ۲۲, پنجشنبه

آخر تو هم

 


هرگز بلور باور خود را
بر سنگ‌فرش کوچه شب آزموده‌ای؟
روزی تو هم
در یک حریق جنگل تاریخ
چتری به سر ز اخگر و خاکستر
از جستجوی یاوه، تهی دست می‌رسی
ای تک سوار بیشه پندار
امروز فاتحانه گذر کن
از شهرهای روشن اشراق
اما
فردا تو هم به کوچه بن بست می‌رسی

 

«واصف باختری» شاعر بزرگ افغان
نقل از وبلاگ «رهانه» سخیداد هاتف 
دیگر آثار

۳ نظر:

  1. سلام اين شعرهاي كس شعر چيه تو اين وبلاگت مينويسي
    امشب نمي ياي باشگاه كسخل

    پاسخحذف
  2. راست میگی من میگم فقط مرگ و اگه بعد مرگی باشه اونه که میتونه بفهمونه که واقعیت چیه و بن بست چیه.
    راستی خوبی؟؟

    پاسخحذف
  3. عالی بود و تلخ
    ای درخت معرفت جز شک و حیرت چیست بارت؟...

    پاسخحذف