
من گرسنه نبودم. من گرسنه تو نبودم، اما تو رو میخواستم. میخواستم تا منو فراری بدی. از دست خودم. راحتم کنی از دردهام، از فکرهام، از تشنجهام. من تو رو برای سینهم میخواستم.
من خیلی پیر شدهم. من دیگه غیر قابل تغییرم. حوصله بحث ندارم. حوصله معطلی ندارم. حوصله ناز کشیدن ندارم. من وجود پهنا یافته و پذیرای تو رو میخوام، که منو در بر بگیره. خلأی که صدام توش گم بشه و خودم رو فراموش کنم، برای دقیقهای.
من گریه نمیخوام. اگه دوباره توی دستای تو گریه کنم دوباره بچه میشم، بوی پاکی رو میشنوم و باز باید این همه راهو بیام به ضرب شلاق دنیا تا اینجا. من نمیخوام راهمو تکرار کنم. من گریه نمیخوام. نمیخوام تغییر کنم.
منو تغییر نده. عاشقم نکن. نمیتونم نوسانات رو تاب بیارم. پیرها شکنندهن. تا جایی تحمل میکنن و بعد فرو میریزن. کاش دنیا از جنس دیگهای بود. کاش من چشامو میبستم و میرفتم. کاش تو نبودی. تو در من بودی.
اینجا همه چیز سخته. اینجا به من سخت میگذره. همه چیز دودآلود، همه چیز متراکم، همه چیز بُرّا، همه چیز بر حسب وظیفه، بر حسب از پیش تعیین شده. من اینجام. من اینجا وسط همه این وحشتم. انگار لخت، انگار عریان. زیر نگاه سنگین مردم. و هر حرکتی تلاشی برای زندگی، تلاشی برای وجود. هر حرکتی حتی تغییر مسیر نگاه، دردی.
من هر روز این بار رو میکشم، ندانسته و ناخواسته. بار سنگین تعریف دوباره و دوباره وضعیتم. بار تو. بار هیچ شدگی همه چیز، هیچ شدگی من. بار فرو ریختن من. بار گریه.
من اینجام.
من خیلی پیر شدهم. من دیگه غیر قابل تغییرم. حوصله بحث ندارم. حوصله معطلی ندارم. حوصله ناز کشیدن ندارم. من وجود پهنا یافته و پذیرای تو رو میخوام، که منو در بر بگیره. خلأی که صدام توش گم بشه و خودم رو فراموش کنم، برای دقیقهای.
من گریه نمیخوام. اگه دوباره توی دستای تو گریه کنم دوباره بچه میشم، بوی پاکی رو میشنوم و باز باید این همه راهو بیام به ضرب شلاق دنیا تا اینجا. من نمیخوام راهمو تکرار کنم. من گریه نمیخوام. نمیخوام تغییر کنم.
منو تغییر نده. عاشقم نکن. نمیتونم نوسانات رو تاب بیارم. پیرها شکنندهن. تا جایی تحمل میکنن و بعد فرو میریزن. کاش دنیا از جنس دیگهای بود. کاش من چشامو میبستم و میرفتم. کاش تو نبودی. تو در من بودی.
اینجا همه چیز سخته. اینجا به من سخت میگذره. همه چیز دودآلود، همه چیز متراکم، همه چیز بُرّا، همه چیز بر حسب وظیفه، بر حسب از پیش تعیین شده. من اینجام. من اینجا وسط همه این وحشتم. انگار لخت، انگار عریان. زیر نگاه سنگین مردم. و هر حرکتی تلاشی برای زندگی، تلاشی برای وجود. هر حرکتی حتی تغییر مسیر نگاه، دردی.
من هر روز این بار رو میکشم، ندانسته و ناخواسته. بار سنگین تعریف دوباره و دوباره وضعیتم. بار تو. بار هیچ شدگی همه چیز، هیچ شدگی من. بار فرو ریختن من. بار گریه.
من اینجام.
man dige on adam ghabli nistam to ham nisti hame avaz shodan ama aya bazam mitonim taghir konim?hich vaght javabi baray in soal nayaftam.
پاسخحذف...نقاشی جالبه! با وجود اینکه عقلو خیلی بکار می ندازه!
پاسخحذفپیری سخته . پست قبلیت تکونم داد
پاسخحذف