نبودم. رفته بودم یزد. پارچه قلمکار و سرامیک و کلاه و گردنبند و… . این هم تصویر (درخواستی) خودشیفتگی مردانه ترکمنی من:
دیدم سیبیل لازممه، از بس که بامرامم! حالا سیبیلدار شدهم.
همینجا عرض کنم رفقا چرا از گذاشتن عکسشون احتراز میکنن؟ ها؟
-----------------------
-----------------------
به روزرسانی: امید ما (Mr. Or-Wolf) ازین به بعد اینجاست:
انشاالله که همیشه سلامت باشی و به سفر و گشت و گذار تا ما هم سوغاتی دریافت کنیم.
پاسخحذفعکس خیلی خوبیه. با دیدنش یاد داستان "آتش بدون دود" افتادم. کتابش رو حتما خوندی دیگه.
حالا منم به هوس انداختی یه کلاه ترکمنی داشته باشم.
به نظرم تو خیلی خوش عکسی و البته خوش چهره
پاسخحذفو در مورد اینکه دوستان چرا عکسشون رو توی بلاگشون نمی ذارن من در مورد همه نمی تونم نظر بدم ولی در مورد خودم چون خندیدن رو دوست دارم و وقتی عکس بذارم بعد از یه مدتی کونم رو پاره خواهند کرد دوستان روشنفکر دینی و وقتی که کونم داره پاره می شه خندیدن اصلا راحت نیست ،عکسم رو نمی ذارم
بله من یک ترسو هستم
راه بهتری برای به گا دادن خودت هست، رفیق لجباز ما.
پاسخحذفچون همه مثل شما خوش عکس و البته خوش چهره نیستن!
پاسخحذفوالا قضیه زیاد خوش عکس بودن و این چیزا نیست... بیشتر بر می گرده به چیزهای موجود در زیر تنبان آدم که وجود داشته باشند یا نه!!:دی
پاسخحذفسلام
پاسخحذفچه کلاه خفنی. اما خوشگله خدائیش
با دروود فراوان
پاسخحذفوبلاگ شما به ليست پيوند هاي وبلاگ نو رسيده من اضافه شد.
باعث افتخاره اگه شماهم وبلاگ من رو به پيوندهاي وبلاگتون اضافه كنين.
با تشكر
آدرس وبلاگ من : http://del-tangii.blogspot.com/
ما منتظرآپ شما هسستیم پس کی آپ میکنی؟
پاسخحذفنکنه باز جای دیگه ای تشریف بردین ؟؟ بمی کرمانی شیرازی .آپ کن جانم.
پاسخحذفبابا چه خوردنی شدی
پاسخحذف