صفحات

۱۳۸۹ دی ۱۳, دوشنبه

دلتنگی‌های نقاش خیابان چهل و هشتم*

تو دانشگاه درسی داشتیم به اسم «ساخت و ارائه» که می‌خواست نقاشی کردن یادمون بده. اوایل هفتاد و نه بود. ترم دوم بودم و بیست ساله. رو یکی از کاغذام طرحی کشیده بودم شبیه تونل لوله فاضلاب که ته‌ش با شبکه فلزی بسته بود. مثل اینایی که توی فیلماست، که انتظار داری وقتی می‌ری جلو باز بشه به جای پرنورِ سبزی، جنگلی یا جاده‌ای. نقاشی در واقع کنایه‌ای از مسیر زندگی بود و چیزی که من کشیده بودم نشون می‌داد راه گریزی نیست و ته‌ش بسته‌س.

طرح‌ها رو به استاد نشون دادم. گفت: «مطمئنی ته‌ش بسته‌س؟ ممکنه میله‌ها از ته تونلت فاصله داشته باشن!» و برای من که به چشماش زل زده بودم شروع کرد پشت طرحم به کشیدن نمای بالای تونل و فاصله‌ای که شبکه فلزی با اون می‌تونست داشته باشه. نشون می‌داد از زاویه دید من که توی تونلم ته تونل بسته‌س. تنها کاری که باید می‌کردم این بود که تا ته‌ش می‌رفتم.

حالا ده سال توی تونل جلوتر اومده‌م. چقدر دوست دارم فریاد بزنم:«آهای...» و صدام می‌پیچید: «آره بازه! بچه‌ها بیاین ازینجا می‌شه بیرون رفت…». اما نمی‌تونم.

 

* عنوان مطلب اسم داستان و کتابیست از جی. دی. سالینجر.

۸ نظر:

  1. فکر کنم فریاد رو زدی!

    پاسخحذف
  2. من اومدم بیرون... اره ته تونل باز بود اینجا خیلی بهتر از اون چیزیه که شنیده یا خونده بودم کاش تو هم اینجا بودی اونوقت مثل من برای اون عمری که توی تونل هدر کردی غصه میخوردی.
    اما هنوزم دیر نشده
    ...

    پاسخحذف
  3. ولی وجدانا قبول کنی يا نه عاقبت رفتن تو تونل دلتنگی بی حد روز های اوله، حالا چه کنيم، اونم وقتی می دونيم راهی برای برگشتن نيست
    وااای
    مرسی
    مرسی

    پاسخحذف
  4. زندگی تونل نیست جادست- جاده بی سقف و دیوار حتی اگه ته نداشته باشه .
    تنها یا با یکی دیگه
    با توشه بی توشه
    خیالی و خوب یا جهنمی

    زندگی یه جادست به نظر من

    من نقاشیمو اینجوری میکشم -بالای یه تنگه و دره خیلی خیلی عمیق که یه جاده از بالا میره اون ته تهاو کشیده میشه مییییییییییییره دوره دوووووووور . من از این بالا فک میکنم اووون اخراشم

    پاسخحذف
  5. واقعا عنوانش تکاندهنده بود آخر نوستالژی پسر من دیوانه ی ناتور دشتم متنتم خوب بود

    پاسخحذف
  6. يه مشكل اساسي وجود داره اينه كه وقتي ميبينه ته تونل بازه زود خودتو بنداز جلو و خلاص شو ديگه چرا يك ساعت بچه ها رو صدا ميزني .
    اين نشوندهنده اينه كه تلاشها و خواستهاي رسيدن به اهدافت خالصانه نيست و يه جورايي غش داره .
    ثانيا چرا فكر ميكني بيرون از تونل از داخل تونل بهتره ؟! شايد چون فكر ميكني يه زماني اينجوري بوده الان هم حتما بايد اينجوري باشه ولي به نظر من جواد جون روزگار نامرده مواظب دورانديشيهات باش

    پاسخحذف