غلط کردن چیز خوبیست. در واقع اعتراف به غلط کردن خوبست. وقتی ده بار پشت سر هم بگویید غلط کردم غلط کردم غلط کردم غلط کردم... یک جور احساس شادمانی میکنید. من امروز چهار صفحه ریز ریز بغل به بغل از گوشه راست بالا تا ته گوشه چپ پایین ورق A4 را پر کردم از «غلط کردم». چه لذتی داشت. یک اثر هنری شد اصلا. حاضرم قابش کنم و (توی یک قاب حسابی دست کم بیست هزار چوغی) آویزان کنم از دیوار سفید اتاقم. شده مثل یک ورد دعا؛ ورد «یا غلط الاغلاط یا غلط الغالاط یا غالط و یا مغلوط و برو الی آخر». یعنی مثل یک برگه عهد عتیقی شده، مثل یک ورق رمز، یا از آنها که به گردن گاو و شتر و بچه و درخت و از این دست آویز میکنند برای نمیدانم چه که مقدس است و ازین حرفها. ها! کلمهاش را پیدا کردم: «مقدس»! بله خیلی مقدس شده. یک ورق از بالا تا پایین یکدست نوشته «غلط کردم». خیلی مقدس شده. همان طور که گفتم اصلا یک اثر سمبولیک فراپستمدرن ساختارشکنانهست به جان خودم. تازه مخصوصا اگر با خودنویس سیاه کمرنگ بنویسید. یک کم آب قاطی جوهرش کنید درست میشود. همچین کمرنگ بیحال باشد. تمام که شد خودتان حظ میکنید. اصلا میتوانید به عنوان مانیفست یک عمر زندگی یا یک عمر کار هنری یا یک همچه چیزی به کارش بیندازید. جدی عرض میکنم. خیلی سمبولیک است. حتی من که باشم اگر یک هنرمند اسم و رسمدار مشهوری بودم میگفتم بعد از مرگم همه آثارم را محو کنند فقط همین یکی را به عنوان چکیده هنرمندیم بگذارند توی موزهها، به عنوان وصیتنامه. حالا که اینها را نوشتم واقعا جدی شدم بروم یک قاب مشکی با فریم ضخیم چوبی سفارش بدم. چکیده زندگی آدم واقعا ارزشش را دارد. ندارد؟
ندارد
پاسخحذفندارد
پاسخحذفبزرگان گفتن: ندارد
پاسخحذفمن چی بگم؟
سلام جواد
پاسخحذفكاشكي در مورد غلط كردم بيشتر توضيح ميدادي آخه اين جمله به تنهايي معني نميده
مثل اينكه من بگم پشيمونم
همه اول ازم ميپرسن چرا پشيموني ؟
موفق باشي جوون مرد
خوبه كه از اون قالب حجيم دل كندي، مبارك باشه! آلفو
پاسخحذف